ملودی باس

رسانه های خبری یک غلط میگن تویه پرانتز بزار که میخوان اتحاد ببندند

همشون از دم بلند میگن به سادگی این صلحه که میمونه باقی

ولی بمب میندازن از اون بالا پایین چشم نمیندازن به کودکی خوابی

که مادرش میگه واسه اون ها لالایی این ها همه ش واسه اونا حکم یه گیم

میندازند رو کشور یکی دیگه خیمه از اون وره دنیا پاشده اومده

به قله خودش امنیت ملی درست میکنه با بمب هایی که انداخته رویه سره مردم

حالا که اشک و غم با هم شده گم میریزند تو کوچه ها بچه هارو میکشن

یادت بیاد از اون گونی هایی که رویه سرت میکشن قنداق تفنگ همه جات رو ماچ میکنه

جاهایه کبود این ها رو یادت میاره حرفم رو بگیر اگه میشنوی

خوب نگاه کن به من توی زندگی تروریستی که میگن ماها نیستیم 11 سپتامپر بودش از قصدی

پس جنگ یعنی خرابی خرابی یعنی جنگ پرت میکنم به سمتشون یه غلوه سنگ

پس حرفم رو بگیر اگه میشنوی خوب نگاه کن به من تویه زندگی

برای فروشه سلاح گرم همه کاری میکنن تا بندازند بین کشورها جنگ

چه کارایی میکنن ابر قدرت ها با ما مینویسن همه ش از دم توی کتابا

مثل کتاب داستان ها صدای آزیر خطر همه جارو ورمیداره

شهر تبدیل میشه به یک کشتارگاه گنده میری بگیری از بغلیت یک بسته

آره نون خالی واسه هفت هشت نفر دیگه بسه دیگه نداری تو یک دونه بستر

شاید به یاد اون روزا میخوری حسرت توی خیابون ها راه میری زنگ در خونه ها رو میزنی

فقیرم آقایون یک تیکه نون داری هولت میدن بیرون میگن برو اینجا نمون

ما چیزی نمیدیم به آدم غریب توی شهرمون تنها و بی کس میفتی کناره خیابون

کمک تف میکنن بعضی ها رومون این جا است واسه یک قطره آب میفتی به له له

صدای پارس سگ هاشون از صد و پنج متری پیدا است

چه جنازه هایی اون جلو وسط برفها است

حالا من دارم یک درخواست گوش بده به حرف راست

خفه میشن بعضی ها تو خونه با گاز تا آقایون بذارن جلویه هم کلاس

قدرت نمایی میکنن با ماشین باراباس کت شلواراشون آویز تویه رختکنه لباس

سربازی باش که همیشه توی سنگر برای اشک های پاک یک سری میکنی جنگ

جلوتر میری میخوری خمپاره و فشنگ جوون های مردم رو ده تا ده

تا میبرند با برانکارد اونایی که زندگیشون نمیشه رو سرشون خراب

از گرفتنه ناراحتی قلبی سکته میکنن تویه رختخواب

کشتن تموم میشه یه کارشون میشه کساد تا وقتیکه چیزی وجود نداره به نام فساد

تا اینکه جیب هاشون رو پر کنن چپ و راست چند روز دیگه تو جهان سوم

یروز میرسه که ظلم میشه گم آره

حرفمو بگیر اگه میشنوی خوب نگاه کن به من توی زندگی

تروریستی که میگن ماها نیستیم یازده سپتامپر بودش از قصدی

پس جنگ یعنی خرابی خرابی یعنی جنگ پرت میکنم به سمتشون یه غلوه سنگ

پس حرفمو بگیر اگه میشنوی خوب نگاه کن به من توی زندگی

یک زن بیوه داره میزنه شیون قاتله عوضی نمیفهمه چی میگن

از خاکه برین بیرون اینو میگن اما اون ها به فک نفت و چیزای دیگن

میبینم گریه بچه کوچولو انفجاره مهیبه برج های دوقلو

همش نقشست کثافته سیاست مردمو میکشن سره پول و ریاست

صورت دختر بچه رو خاکستر گرفته ترس تمام وجوده اون رو گرفته

دسته عروسکش توی دستش داره میگرده ببینه پدر هستش

میکشه رو دیوار خراب نقش یک تانک سربازای دشمن به فکره پول توی بانک

دختر بچه پیدا میکنه پدرش رو تکونش میده میگه پدر پاشو

پدر بیدار نمیشه پدر مرده جنگ زندگی رو با خودش برده

پس حرفمو بگیر اگه میشنوی خوب نگاه کن به من توی زندگی

تروریستی که میگن ماها نیستیم یازده سپتامپر بودش از قصدی

پس جنگ یعنی خرابی خرابی یعنی جنگ پرت میکنم به سمتشون یه غلوه سنگ

پس حرفمو بگیر اگه میشنوی خوب نگاه کن به من توی زندگی