ملودی باس

جامعه منو هضم نکرد

تف سر بالام

ولی نمی ترسم

نمی ترسم، نمی ترسم، نمی ترسم

می گن یه تخته م کمه

ولی هنو می تونی روم حساب کنی

هنو ویرونیمون جلو چش عدالت شر و وره

نمی ذارن اقلیت جلو بره، نه

شر و ور حق

عقیده، رنگ پوست

متفاوت، یه غریبه

گوشه گیر، خمیده

سنت، خرافات

فرق ها، ترسناک

جنگ، دعوا

محض مخالفت خون قرمز نژادای مختلف تو رگام، نه

یه مشت گره کرده م

شک توی کله م

یه شیعه م تو بحرین، یه ارمنی تو جنگ جهانی اول

ولیکن سبزم، مث سروم

اونم وقتی که همه ی اونای دیگه زردن

یه گشنه م که معلومه دنده ش

یکی بهش تجاوز میشه و ضجه ش

ضجه ش منم

وقتی می گن: "شل کن حال بکنیم جنده"

من ماهیچه ایم که سفته

حاجی محض مخالفت علمه

هفتاد و دو تن تشنه

حرف گالیله م که گفتن کذبه

من یه زن افغان همجنسگرام تو ایران

که می گن یه فحش زشته

می بندن چشامو

می خوان دیگه هیچی نبینم

می بندن دستامو

می خوان دیگه حقمو نگیرم

می بندن چشامو

می خوان دیگه هیچی نبینم

می بندن دستامو

می خوان دیگه حقمو نگیرم

یه استرالیایی بومی ام که صد سال پیش بچه شو ازش به زور گرفتن

یه سابقه دارم که بهش کار نمی دن و شده واسه سلول دلش تنگ

جامعه ایم که آدماش با دیدن بی عدالتی شور گرفتن

بچه ایم که پدرش سرکوفت بهش زد

یه خبرنگار بی طرف که هر دوطرف باهاش بدن

زنی ام که تو بانک تصمیم گرفتن چون زنه بهش وام ندن

انقد مخالف دیکتاتوری ام که مویرگام به فکر سرنگونی شاهرگن

همه باهام بدن، داد

یه الف بچه وسط دالاس

محاصره شده و رنگ پوستش سیاس

بهش شلیک می کنن با اینکه دستاش بالاس

این آدمو نمی شناسی، منطق استدلالاس

گلی ام که درمیاد اَ شکاف دیوار

محض مخالفت مستقلم و همه اجازه می خوان

آدمی ام که کارتن خوابا رو می دید و بالاخونه رو اجاره می داد

خط بریلم

صعودی ام همیشه، سیرم

همه ادای احترامو درمیارن، من ادای دینم

توی چش سنت یه عیبم، برررا

می بندن چشامو

می خوان دیگه هیچی نبینم

می بندن دستامو

می خوان دیگه حقمو نگیرم

می بندن چشامو

می خوان دیگه هیچی نبینم

می بندن دستامو

می خوان دیگه حقمو نگیرم

می بندن چشامو

می خوان دیگه هیچی نبینم

می بندن دستامو

می خوان دیگه حقمو نگیرم